مناسبت ها

بسیار سفر باید تا پخته شود خامی

بسیار سفر باید تا پخته شود خامی

بسیار سفر باید تا پخته شود خامی: زمین ما، جایی که در آن به دنیا می‌آییم و از دنیا می‌رویم، پر از رمز و راز زندگی کردن است، پر از شکوه تماشا و تجربه.

کفشهای سفرم را بپا می‌کنم و هرچیزی را که برای گذشتن از کوه‌ها و دریاها و جاده‌ها و راه‌ها و کشفهای تازه لازم دارم، تنها در یک کوله‌ پشتی می‌گذارم و می‌روم. من انسانم، پر از تجربه‌های زیستن و تازه‌شدن، پر از هیجان و کوشش، پر از کنجکاوی و تمایل به کشف جریان‌های تازه و پر از سؤال‌های بی‌جواب.

می‌خواهم رنگ‌های تازه را ببینم، مزه‌های تازه‌ را بچشم و آدم‌های تازه‌ را پیدا کنم، می‌خواهم‌ با زوایای دیگری از زندگی روبرو شوم، می‌توانم با سفرهای دور و دراز، به معناهای تازه‌ای از زندگی برسم…

۲۷ سپتامبر، روز جهانگردی‌ست. روز تلاش انسانهای خستگی‌ناپذیر با کشف‌های عجیب و سراسر رمز و رازشان. انتخاب این روز از سوی سازمان جهانی گردشگری، نقطه‌ عطفی‌ در گردشگری جهان محسوب می‌شود. هدف از پاسداشت چنین روزی، ارتقای سطح آگاهی و شناخت مردم درباره پدیده مهمی به نام‌ گردشگری‌ست و اینکه بدانیم این مقوله‌ چه تأثیری بر بسط و ترویج و تبادل ارزش‌های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جوامع مختلف  داشته و دارد.

بشر اولیه، از آغاز زندگی بدنبال کنجاوی‌های مختلف پیرامون هرچیزی که در سطح زمین با آن روبرو می‌شده، بوده است. تلاش برای شناخت طبیعت، یافتن غذا، پناهگاه، فرار از خطر، و نیز گذراندن اوقات فراغتش در محیطی امن و آرام، در نهاد بشر وجود داشته‌ و همین مسئله انسان را وادار به جستجو و گردش مدام و پیوسته در سراسر زمین کرد.

با گذشت زمان، چنین حرکت‌ها و جنبش‌‌هایی به صورت میل به گردش و اکتشاف درآمد و منجر به پدیده‌ای به نان گردشگری شد. و به مرور و با کشف ابزارهای موردنیاز انسان برای زندگی‌های دور از خانه و نیز افزایش یکجانشینی، سفر برای انسان معناهای تازه‌تری پیدا کرد. از آن به بعد بود که انسان برای چیزهای دیگری ورای نیازهای اولیه، محل زندگی خودش را ترک ‌کرد.

و اینگونه بود که به تدریج و با کسب تجربیات تازه و ابرازهای پیشرفته، به کشف نقاط مختلفی در جهان رسید. ولی چرا انسان اینهمه به جابه‌جایی و شناخت آدم‌ها و مکان‌ها و موقعیت‌های تازه علاقمند است؟ پاسخ این سؤال در ذات و ‌ماهیت خودِ انسان و اجتماعی‌بودنِ اوست.

سفر در سرشت انسان است. آدمی چنان هستی یافته که باید به جابجایی و سفر بپردازد و برای رهایی از سختی و تنهایی و عادات روزمره و رسوم یکنواخت و‌ مکرر زندگی‌‌اش، دست به حرکت و‌ جابجایی بزند. و این انگیزه روانی، اولین محرک انسان ‌برای رسیدن و رساندن توده‌های مختلف انسان‌ها از سراسر جهان، به یکدیگر بوده است.

پیشرفت‌های روزافزون ما آدم‌ها به خاطر همین کشف‌ها و درنوردیدنِ مرزهاست. سفر به مکان‌های تازه، کشف فرهنگ‌ها و نگاه‌های تازه است.

روز جهانگردی، روز انسان‌های خودساخته و هنجارشکن است. روز آدمهایی‌ست که رؤیای کشف و شهود دارند، آدمهایی که در پوسته تنگ و کوچکی که جبر جغرافیایی برایشان تعریف کرده، نمی‌گنجند، پس به کوه و دشت و دریا می‌زنند و حس‌های تازه می‌آموزند. روز آدمهایی‌ست که می‌خواهند بیاموزند و بنویسند. روز ناصرخسروها و مارکوپولوها وسفرنامه‌نویسان بزرگی‌ست که بخش اعظمی از زندگی خود را درحال سفر بودند.

از دید سازمان ملل، جهانگرد کسی‌ست که کشوری بجز کشور محل اقامتش را برای بازدید انتخاب می‌کند، مشروط بر اینکه این سفر برای هیچگونه کسب و کاری نباشد و از یک روز تا یک سال هم ادامه داشته باشد، آنهم به دلایلی مثل تفریح و سرگرمی، امور خانوادگی، درمان، مسایل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، مأموریت‌های کاری یا شرکت در هم‌اندیشی‌ها و…

ارتباط بین آدمها مختلف از سرزمین‌های مختلف با یکدیگر، ارتباط بین فرهنگ‌هاست. تبادلی که میان این فرهنگ‌ها اتفاق می‌افتد، منجر به مبادلات دیگری از نوع سیاسی و اقتصادی نیز می‌شود.

جهانگردی، بسط و ربط عنصر خاک و هواست. تلاش انسان در بستر زمین برای کشف‌ هویت‌ها و فرهنگ‌های متنوع. و این، بسط زمین خاکی و آسمان است، با دستی به پایین و دستی به بالا برای کشف‌های بی‌بدیل و حس‌های رازآمیز.

جهانگرد کسی‌ست که به مقاصد مختلف، سرزمین‌های ناشناخته را کشف می‌کند و بر همین اساس جهانگردی انواع مختلفی دارد.

جهانگردانی هستند که به قصد تفریح سفر می‌کنند. جهانگرد فرهنگی نیز کسی‌ست که برای آشنایی با فرهنگ، هنر ،آداب و رسوم، آثار باستانی و تاریخی و نیز مطالعات علمی در کشوری، اقدام به سفر می‌کند.

جهانگرد تجاری نیز کسی‌ست که برای شرکت در بازارها و نمایشگاه‌‌ها و بازدید از صنایع و تأسیسات کارخانه‌ای و صنعتی به مکانی دیگر سفر می‌کند. نیز جهانگرد سیاسی که به مقاصد سیاسی و برای تبادل سیاسی و فکری با سران کشوری، به آنجا سفر می‌کند.

انواع دیگری از گردشگری نیز وجود دارد که بمرور زمان و برحسب نیازهای بشر بوجود آمده، کویرگردی، گردشگری ورزشی، مسافرت‌های ماجراجویی، سفرهای محیط‌ زیستی، مسافرت‌های تحصیلی، سفرهای مذهبی و ….

نمونه‌ای از این جهانگردی‌هاست.

درواقع جهانگرد، تلاش می‌کند سر از هر ناشناخته‌ای درآورد، به عمقِ جهان هستی نفوذ کند و راز زندگی را دریابد. تا آن‌جا که حتی سعی در کشف سیارات دیگر هم می‌کند. سفر به ماه از جمله دستاوردهای بشری‌ست که در گذشته امری محال و‌دست‌نیافنتی بنظر می‌رسید.

صنعت توریسم، سومین صنعت پردرآمد جهان محسوب می‌شود. و این ارتباطات، موجب همبستگی میان مردم در سراسر جهان می‌شود. جهانگردی، مردم نژادهای مختلف را با هم آشنا می‌کند و محصول این آشنایی، تعاملات فکری مختلفی‌ست که امروز، مفهوم دهکده جهانی را برای ما رقم زده است.

از طرفی، وجود گردشگران مختلف در یک کشور، نشانگر امنیت سیاسی آن کشور است. رونق گردشگری بین کشورها، به ثبات منطقه‌ای و در نتیجه، ثبات جهان می‌انجامد. همچنین گردگشری با رویکرد فرهنگی و اجتماعی، به ترویج زبان، آداب و رسوم، فرهنگ و سایر زمینه‌ها می‌پردازد. و این روابط، منافع کشورها در ابعاد منطقه‌ای و بین‌المللی را تضمین خواهد کرد.

در این میان، کشور ما ایران، از جمله‌ مناطقی ست که سرشار از جاذبه‌های گردشگری برای جهانگردان است. کشور ما، هم به لحاظ تنوع آب و هوای، و نیز وجود اماکن و آثار تاریخی و فرهنگی منحصربه‌فرد، جزو کشورهای درجه یک گردشگری محسوب می‌شود.

قدمت طولانی و تاریخ غنی و پر فراز و نشیب ما در اعصار مختلف و نیز موقعیت جغرافیای و تنوع نژادی و قومی و فرهنگی ما ایرانیان، ظرفیت ویژه‌ای برای تبدیل شدن به یکی از قطب‌های گردشگری در جهان را دارست.

ایران یکی از ده کانون مهم شکل‌گیری تمدن بشری در جهان است و نخستین آثار مدنیت ‌که در این سرزمین کشف شده، به هزاره پنحم پیش از میلاد مسیح برمی‌گردد. سرزمینی که طی دوران مختلف، موردتوجه افرادی بوده که به‌ منظورهای خاصی از تجارت و دادو‌ستد، تفریحی و ‌فرهنگی ‌ به آن مسافرت می‌کرده‌اند.

جهانگردان و سیاحان معتبر و پرآوازه‌ای طی دوران مختلف به ایران سفر کرده‌اند و از زوایای زیادی به ظرفیت‌های ویژه این سرزمین پرداخته‌اند.

سفرنامه‌نویسی، از دستاوردهای دیگر انسانِ جهانگرد است که پس از دستیابی به صنعت چاپ و اختراع کاغذ، موجب دست‌به‌ست شدن ‌و انتقال اطلاعات تاریخی و جغرافیایی میان سرزمین‌های مختلف در طول تاریخ ‌شده است.

در این‌ میان، سفرنامه‌نویسان مهم و تأثیرگزاری از سراسر جهان، بخش عمده‌ای از زندگی و عمر خود را وقف سفر و پرداختن به راز و رمز و پتانسیل‌های تاریخی و فرهنگی ممالک مختلف کرده‌ و شرح سفرها و تجربیات خود را در قالب سفرنامه‌‌های طویلی نسل به نسل به دست بشر امروز رساندند.

از جمله این سفرنامه‌‌نویسان که ملیت ایرانی نیز دارد می‌توان به ناصرخسرو اشاره کرد، جهانگردِ فیلسوف و شاعر و‌ حکیم ایرانی که سفرنامه طویلی از تجربه در سرزمین‌های دیگر را به شرح و تفصیل نوشته‌ و پرداخت کرده است.

اﻭﻟﯿﻦ ﺟﻬﺎﻧﮕﺮﺩﺍﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ، ﻋﯿﺴﯽ ﻭ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺗﺨﺼﺼﯽ ﻭ ﺣﺮﻓﻪ ﺍﯼ با موتورسیکلت ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺳﻔﺮ ﮐﺮﺩﻧﺪ.

ابن‌بطوطه نیز از دیگر سفرنامه‌نویسان مشهور اهل مراکش است که با مارکوپولو هم‌عصر بوده و یکی از بزرگترین سیاحان تاریخ بشر به شمار می‌آید. ابن‌بطوطه، چهار یا پنج بار نیز به ایران سفر کرده.

مارکوپولو نیز یک تاجر و جهانگرد ونیز‌ی بود که شرح مسافرت‌هایش را در کتابی تحت عنوان سفرهای مارکوپولو ثبت کرده است. این کتاب در شناخت آسیای مرکزی و چین به اروپاییان نقس بسیار مهمی داشته است. او تنها زمانی که ۱۷سال داشت، به همراه پدر و عمویش به قاره آسیا سفر کرد. آنها ۲۴ سال بعد و پس از طی بیش از ۱۵هزار کیلومتر از سفر بازگشتند.

مارکو، الهام‌بخش سفرنامه‌نویس ارزشمندی چون کرسیتف‌کلمب نیز بوده است.

مارکو داستان‌های شگفت‌انگیزی از سفرهایش در کشف سرزمین‌های ناشناخته نوشته.

از دیگر سفرنامه‌نویسان معروف جهان می‌توان به این اشخاص اشاره کرد:

فریتیوف نانسن، فاتح نخستین قله یخی گرینلند

کریستف‌کلمب، که برای مردم اروپا پرده از جهانی دیگر برداشت که روشنی‌بخش دوران جدیدی از جهان پژوهشی اروپاییان بود.

ژوان زانگ، گردشگر جسور چینی که عمده شهرتش بخاطر سفر زمینی ۱۷ساله‌اش به چین است.

نیل آرمسترانگ، نخستین کسی که با موفقیت قدم بر کره ماه نهاد و‌ جهشی عظیم را برای زندگی بشر رقم زد.

از سفرنامه‌نویسان دیگر ایرانی نیز می‌توان به جلال‌آل‌احمد، منصور ضابطیان، محمدعلی‌ اسلامی ندوشن، میرزاصالح شیرازی ، مهرماه‌خانم عصمت‌السلطنه و… اشاره کرد.

جهانگردی پل ارتباطی و آشنایی انسان‌های مختلف از هزارسوی جهان است. به محض اینکه گردشگران اقدام به نقل مکان می‌کنند، مجموعه‌‌ای از تعاملات اقتصادی آغاز و ‌خدمات و تسهیلات مختلفی برای عرضه به خدمت گرفته می‌شود. خروج گردشگر از منطقه به سوی مناطق و‌ کشورهای

دیگر، به عنوان تقاضا برای کالاهای موجود در خارج از منطقه بوده و خروج ارز و پول را به دنبال خواهد داشت. ورود گردشگران نیز به منزله تزریق اقتصادی بر آن منطقه محسوب می‌شود. نتیجه اینکه کالاهای بسیاری بین سرزمین‌های مختلف درقالب هدایای تبلیغاتی یا عرضه فرهنگی و اقتصادی، مبادله می‌شود. و این مبادلات ‌کالایی درواقع اشتراک‌گذاری‌های فکری و فرهنگی بین ملت‌هاست.

در گذشته نیز راه‌های مختلفی برای این عرضه‌های کالایی وجود داشت. شبکه‌ای از راه‌های اصلی و فرعی که مبادلات کالایی را ممکن می‌کردند.‌

جاده ابریشم از جمله این راه‌ها بود که شبکه بهم پیوسته‌ای از راه‌ها با هدف بازرگانی در آسیا محسوب می‌شد و راه‌های زیادی از خاور و باختر و جنوب آسیا و آفریقا و خاور اروپا را بهم پیوند می‌داد.

این جاده نه تنها نقل و انتقال کالا را بین سرزمین‌های مختلف امکان پذیر کرد بلکه باعث انتقال باورهای مختلف فکری مثل اسلام، هندوئیسم، بودیسم و مسیحیت نیز شد. از طریق این جاده کالاهای ارزشمندی همچون ابریشم جابجا می‌شد.

گردشگران واقعی‌ای همچون سفرنامه‌نویسان، سفیران فرهنگی ملل مختلفند که ما را با جهان اطرافمان اشنا می‌کنند. روحِ سفر در رگ ما آدمها جریان دارد و ما را به جریان فکری و ‌حسی با آدمهای دیگر در سراسر جهان، متصل می‌کند. پس تو ای مسافر! کفشهای سفرت را بپوش، عشق و کوشش و جنبش و انگیزه‌ بسیارت را به کوله‌بار سفرت اضافه کن و خودت را به دست راه‌های تازه بسپار!

«تا زمانی که شهامت جداشدن از ساحل را نداشته باشید، موفق به عبور از اقیانوس نخواهید شد»